نتایج جستجو برای عبارت :

خاطره ای از یک واقعه

واقعه غدیر از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام است که در آن، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگام بازگشت از حجةالوداع در ۱۸ ذی‌الحجه سال دهم قمری در مکانی به نام غدیرخم، امام علی (علیه‌السّلام) را ولی و جانشین خود معرفی کرد و حاضران که بزرگان صحابه نیز در میان‌شان بودند در آنجا با امام علی (علیه‌السّلام) بیعت کردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دیگر معصومان این روز را عید خوانده‌اند و مسلمانان، به‌ویژه شیعیان این رو
هیچوقت از خاطره هایی ک خودتون قبلا با کسی داشتین با کس دیگ خاطره نسازین واسه کسی رویا نسازین چون وقتی بفهمه اولین نفری نبوده ک اینارو باهاش تجربه کردین و تو ذهن شما این خاطره با کس دیگ شکل گرفته بدجور از درون میشکنه 
خیلی بد 
یه چند روزیه که کلا از لحاظ روحی آشفته بودم و دلیلش؟ دلیلش مشخص نبود ، شاید هم مشخص بود ولی دلیل اصلی این غم نبود . دیشب فهمیدم دلیلش چیه و حداقلش این بود که به خودم گفتم میدونی که میگذره؟ پس بابد صبر کنی ؛ راه حل خاص دیگه ای وجود نداره دختر . امروز هم مامان فهمید ناراحتم ، چه طور؟ از قیافه م ، از سکوتم ولی مامان دلیل این بی ثباتی که ممکنه حتی فراتر از این هورمون های مسخره رفته باشه رو نمیدونه . منم نمیدونم .
* بهش میگن pms ولی من میگم درسته پیش از وا
 
بررسی محتوای روایات که همگی با ادبیات مشترک پرده از واقعیتی بزرگ بر می دارند و از واقعه ای در آینده خبر می دهند، نشان می دهد که بر 4 موضوع محوری تکیه شده است:1.خیزش مردی از شرق(قم)2. نهضتی بزرگ و اجتماعی3. نقش آفرینی در زمینه سازی ظهور4 دعوت به سوی حقانگیزه قیام کنندگان دعوت  به حق است و همین انگیزه، واقعه را تبدیل به نهضتی زمینه ساز برای ورود به عصر ظهور و همراهی با امام زمان(ع) می کند. دعوت جهانی امام مهدی، نهضتی است سیاسی،جهانی و نظامی.
 
ادامه
تمام مزه ی یه خاطره به در دسترس نبودنشه. به این که فکر کنی و تلاش کنی تا تکه پاره هایی ازش رو به یاد بیاری. به نظرم عکس، فیلم یا هر چیز دیگه ای شبیه اینا، جلوی این احساس رو می گیره. اصلا خاطره انگیز یعنی چیزی که نمی تونی تکرارش کنی. حداقل به سادگی نمی تونی تکرارش کنی.
دلنوشته کمبود خاطره
من حالم خوب بود,فقط کم حرف میزدم و زیاد میخوابیدم,به یه گوشه خیره میشدم و صورتم خیس میشد,لباس نمیخریدم وفیلم نمیدیدم,غذای کم وسیگار زیاد.
گفتن حال روحیه مناسبی نداری,دکتر رای به بستری شدنم داد.
چهار ماهه که بستری شدم,اولا بهش میگفتن دیوونه خونه اما الان میگن کلینیک.
امروز یکی از بیمارا دلیل حال بد منو فهمید,میگفت:ازکمبود خاطره رنج میبرم.
اما من حرفش رو جدی نگرفتم چون کلی خاطره دارم,همه یه شکل و بایه نفر, من و دوست خوبم,تنه
سال پیش مهر موبایلم رو دزد برد. لب خیابون گریه میکردم و نعره میزدم ....مامان گفت فدای سرت.یه گوشی بهتر میخری، نو مدل جدید. گفتم مامان چی داری میگی، همه چی که پول نیست. خاطره هام چی...
آدم هرچی کمتر با دیگران دنبال ثبت خاطره باشه بعدها راحت تر خواهد بود. به لحظه هامون عمق ندیم... خاطره ساختن مثل خالکوبی کردن هست. 
همه ماها خاطره هایی داریم خاطرات خوب یا بد ولی برای من فقط یک خاطره خوب بود که مثل معجزه وقتی توی بدترین و سخت ترین موقعیت تمام عمرم اومد دنیامو رویایی کرد
واز وقتی که رفته یادم نمیاد هیچ چیزی از زندگیمو انگار همش یک خواب بوده
لطفا ناراحت نشو، دارم کاری میکنم که روح و ذهنم بفهمه که تنهاشدم و باور کنه
این کارو میکنم که بلند بشمچ
 
 
 

تعیین خواسته و بهای آن
صدور حکم مبنی بر الزام خوانده به ثبت واقعه رجوع
 

دلایل و منضمات دادخواست
۱۔ فتوکپی مصدق طلاق نامه، فتوکپی مصدق شناسنامه ها، شهود با مشخصات
 

ریاست محترم مجتمع قضایی خانواده…………………..با سلاماحتراما به استحضار می رساند:اینجانب (خواهان) به موجب طلاق نامه شماره …….. شماره ………….. در تاریخ ……………… از همسرم آقای…………. فرزند……………….. جدا شده بودم ولی در ایام عده رجوع واقع گردید. لیکن خوانده از ثبت واقعه رجو
رزق و روزی هر کسی را خداوند بزرگ عطا میکند پس گام خود را بردارید تا خداوند نیز رزق و روزی شما را عطا کند.
1. ختم سوره واقعه جهت وسعت رزق :
جهت وسعت رزق ومعیشت از شب شنبه ، هر شب سه بار سوره مبارکه واقعه را بخواند وشب جمعه 8مرتبه بخواند واین عمل را پنج هفته بجای آورد وقبل از هر بار خواندن سوره این دعا را بخواند:
اَللَّهُمَّ ارْزُقنا رِزْقاً حَلاَلاً طَیِّباً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ اِسْتَجِب ْ دَعْوَتَنَا مِنْ غَیْرِ رَدٍّ وَ اَعُوذُ مِنَ الْفَضِیحَ
 اسفند
 هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
 درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، 
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
 از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
 و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
 فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
 اسفندِ رابطه ات در گذر است
 خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
 #پریسا_زا
خاطره کار فرهنگی باحال
خاطره کار فرهنگی باحال
 
خاطره کار فرهنگی باحالبعضی وقتا وصف یک سری ازین کارهای باحال و خودجوشِ فرهنگی را که می‌شنوی، حالت خیلی خوب می شود.
مثلا یکی از این کارها مسابقه کتابخوانی‌ ای هست که در عرض ۲ ساعت توی مدارس برگزار کردند.بچه‌ها خیلی خوششون اومده بود.هم بخاطر اینکه ۳-۲ساعتی از کلاساشون پیچونده شده بودو هم اینکه ساعات درسایی که به نظر خودشون به درد زندگیشون نمی خوره، کتابای مفید خوندند.جالب بود براشون که همونجا
 
دو روزه بعد نماز مغرب و عشاء سوره ی واقعه رو میخونم..
چند وقته حال خوشیم ندارم..
امشب..به آخرای سوره واقعه رسیدم..
حس کردم خود خدا داره باهام حرف میزنه..
انگار که گله انگار..
مگه ندیدی ما اینکارو کردیم؟
مطفه بودی ما بزرگت نکردیم؟
حتی اگه یه بذر کاشتی ما بزرگش کردیم یا تو؟
پس چته؟؟
چرا نمیبینی..
چرا یادت رفته..
از من کی بهتر که بخوای؟
از من کی بیشتر مگه میتونه..
از من کی بیشتر میفهمتت تو که خودتم فهمیدی تو این دنیا بی من بی کسی...
تو که میدونی..
منم مید
شده از چشم کسی سست شود دستانت؟
یا که از دیدن او لزره بیفتد جانت؟
شده در شهر خودت مثل غریبی باشی!
به تمنّا برسد قسمتِ آبت ؟نانت؟
شده با درد شبی همدم گریه بشوی؟
یا که یک زخم قدیمی بکند گریانت؟
شده یک خاطره ات زخم جدایی باشد
که به ذهن آوری و رود شود چشمانت؟
روز و شب مُردم و در خاطره ها در حبسم!
شده یک خاطره عمری بشود زندانت!؟
پارمیدا مقیسه
یاد اون خاطره ام افتادم تو بچگی که توی یه کتاب مصور از مدرسه، یه خونه چوبی بود و من خیلی ازش خوشم اومد. یه چیز مثل ایوون بزرگ داشت و من پیش خودم تصور میکردم که اینجا زندگی میکنم با خانواده ام و دوستام هم با خونواده هاشون اینجا هستن. واقعا خیلی خیلی خوشم اومده بود از این فکر ! یهو در حین خوندن کتاب سالار مگس ها که میگن این جنگل مال ماست، یاد این خاطره افتادم. :)
امـــــروز عجیب دلم برایَت تنگ استـ..دو لیوان چـــــاےدو صندلےدو بلیتـ سینمایکـ نیمکت دونَفـره در پارکـو باقے دو نَفَره هایمانتَحقق پیدا مےکردحلا قضیہ تفاوت داردیک لیوان آبقرص مُسکـنکز کردن در گوشه تاریکـ اتاقیکـ نیمکتـ پرت در پارکـو ضَجـهحالا که نیستے من و یکـ دنیا خاطره از تو، دو نَفَره هایی داریم..اینجـــــا جایَتـ خالیستـــ صاحبـ یک دنیا خاطره
از جمله سفرهایی که جزو خاطره انگیزترین ها
هستند، سفر به یک جزیره در دل دریا است. خوشبختانه ایران با داشتن جزیره هایی
مانند کیش سفرهای خاطره انگیز بسیاری می سازد. ولی خاطره انگیز بودن این سفرها
منحصر به طبیعت و جاذبه های جزیره نیست بلکه کیفیت بی بدیل جزیره است که بیشترین
تاثیر بر مسافران می گذارد و از لحاظ روانی مسافران را به آرامش سوق می دهد. هتل
های کیش هم به درستی عمل کرده و سفر خاطره انگیز را در بستری آرامش بخش برای
گردشگران مهیا کرده اند.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، نشست «تجلی عاشورا در شعر و ادب فارسی» عصر یکشنبه ۲۴ شهریور ماه، با سخنرانی علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و با حضور جمعی از علاقه‌مندان به شعر و ادبیات آیینی و جمعی از معاونان و مدیران کل نهاد، در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی پارک‌شهر تهران برگزار شد.
در این نشست علیرضا مختارپور با اشاره به برخی بحث‌های مطرح شده درباره تأثیر واقعه عاشورا در ادبیات فارسی
تو نو بهار منی
همیشه کنار منی
در اوج بی قراری من
تویی که قرار منی
 
صدای پای نسیم
مرا به خاطره برد
میان خاطره ها 
تو در خیال منی
 
در این مسیر خطیر
پر از شرارت و گیر
تو آمدی چون شمس
و دستگیر من
 
خبر نداشت به عشق
زلال می شود آب
در آن میس و جامی
که می دهد صنمی
 
ماده ۴۹قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ضمانت اجرای کیفری عدول از ثبت نکاح را پیش بینی کرده و بر اساس آن چنان چه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه، به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می شود.این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف ک
ساعت ۲۲ و ۳۳ دقیقه بود.همه ی ساعت ها عجیب جذاب می شوند چطور؟چه کسی دارد از این بازی با اعداد لذت می برد؟بگذریم
باز آمده ام کِ بگویم تقصیر آنها بود،تقصیر آنها بود ک گریه ام گرفت،تقصیر آنها بود کِ وا دادم،تمام این حرف های بی ربط را ب زور چپانده بودم داخل دهانم؛ سه ماه است ک چپانده ام...تقصیر آنها بود کِ نتوانستم تحمل کنم.من احمقم...من دوستِ احمق توعم کِ بلد نیست حرف بزند اخیرا...من دوستِ ترسیده ی تو عم کِ بِ عزای واقعه ی نیامده مشکی پوش شده است.من دو
واقعه کربلا 
 
 واقعه عاشورا، نبرد امام حسین(ع) و یارانش در کربلا با سپاه کوفه که برای یزید بن معاویه دومین حاکم اموی می‌جنگیدند. این واقعه که در روز دهم محرم سال ۶۱ق و به دنبال بیعت‌نکردن امام حسین(ع) با یزید رخ داد، به شهادت آن امام و یارانش و نیز اسارت اهل بیتش انجامید. این واقعه دلخراش‌ترین واقعه در تاریخ اسلام دانسته شده است و از این‌رو شیعیان بزرگترین مراسم عزاداری خود را در سال‌روز آن برگزار می‌کنند و به سوگواری می‌
تاثیر بعضیا تووی زندگی آدم بیشتر از یه اسمه، بیشتر از مدت حضورشونه...
انقدر زیاد که یه روز به خودت میای و می‌بینی همه‌ی فکر و ذکرت شده یه نفر!
شاید اون یه نفر، هیچوقت نفهمه که باعث چه تناقضی توی زندگیت شده، اما تو می‌دونی که اون، تنها دلیل تنهاییت بوده و تو، توی همه‌ی تنهاییات به اون پناه بردی. 
آرزو دادی... خاطره گرفتی!
آدما، با آرزوهاشون به دنیا میان، با خاطره‌هاشون می‌میرن.
کاش، آخرین خاطره‌ای که قبل از مرگ به یاد میارم، تو باشی...
داستان خاطره است از رویدادی که اتفاق افتاده است. حالا بیایید این «|تفاق افتاده است» را فعلی بگیرید که زمان ندارد. یعنی شرح و چینشی از یک ماجرا که در گذشته ، حال ، آینده اتفاق افتاده . این شکل از کاربرد فعل زمانی ست که اتفاق در ذهن ما بازسازی می شود و آن جا زمان مفهوم عادی  خودش را از دست می دهد. این همان«خاطره» می تواند باشد که دیگر اتفاقی در گذشته نیست. می تواند همیشگی باشد. می تواند هنوز برای ما که در این لحظه اسیر هستیم ، رویدادی در آینده باشد.
برای اولین بار در زندگیم برای خونه ی بابام رفتم نونوایی:)))
یاد اون خاطره مشهورم افتاده بودم معلوم نبود کدوم از شاطر ها همون آدم نا متعادلی بود که اون خاطره رو برام درست کرد! جا داشت پیداش میکردم پخخخخخخ کنم بهش، اما خب نمیشد!!!!
کتاب "کلاسی از جنس واقعه" یا به عبارت دیگر "درس هایی که از استاد غلامحسین شکوهی آموخته ام"، عنوان اثری از دکتر محمدرضا نیستانی، عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان می باشد که اولین چاپ آن، توسط نشر آموخته در سال ١٣٩٢ به زیور طبع آراسته شده است.
 کلاسی از جنسِ واقعه با استفاده از رویکرد پدیدارشناسانة مبتنی بر تجربة خودزیسته، به تبیین و تحلیل کلاس‏های دکتر غلامحسین شکوهی ـ نخستین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلاب اسلامی ایران‌ـ پرداخته است. نگا
سلام دوستان
اول عذر می خوام بابت این نبودن
ولی باید بگم الانم دوباره می رم تا دوهفته ی دیگه یه امتحان مهم و سخت دارم اخه
اومدم یه سری بزنم بهتون که اونم واقعه ی امروز باعثش شد
عذر خواهی می کنم بابت نیمه رها کردن رمان که ۱۵ قسمتی ازش باقی مونده فکر کنم که برگشتم می گذارم
در ضمن بعدشم یه رمان دیگه رو می گذارم که ایده اش هست اما هنوز نوشتنش رو چندان کلید نزدم
 
اما واقعه:
 تو حیاط دانشکده قدم می زدم و درس می خوندم که دوستام اومدن و رسیدیم به هم کلی ا
با توجه به اهمیت واقعه ی غدیرخم در جهان اسلام، ابتدا باید به دستورات خداوند و استشهاد پیامبر (ص) و نزول آیات قرآن در این زمینه توجه داشت؛ زیرا خداوند و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زمینه این رویداد بزرگ اعتقادی و تاریخی را رقم زده اند و تأیید و نصرت آن پرداخته اند. در اینجا به تفسیر 13 آیه ای که در این رویداد بزرگ بشری نازل شده است، می پردازیم. در واقعه غدیر، 3 آیه مهم و مطرح بر پیامبراسلام، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشته
‍میگویند در ۱۰۰ سال پیش در بازار تهران واقعه عجیبی اتفاق افتاد و آن این بود که یکی از دکانداران به نام حاج شعبانعلی عزم سفر کربلا نموده و دکان را به دو پسرش سپرده و روانه میشود.بعد از چند ماه که مراجعت میکند میبیند که پسرانش دکان را از وسط تیغه کشیده اند و هر نیمی را یکی برداشته و به کسب و کار مشغول است.چون خواست داخل شود راهش ندادند و در سوال و جواب و گفت و گو که این چه کاری است که شما کردید پسرانش میگویند:حوصله نداشتیم تا مردن تو صبر بکنیم سهم
بگو راوی بخواند مجید پورولی کلشتری نشر عهد مانا حضرت رقیه(س)
بگو راوی بخواند : طلب گشایش چشم سر را داشت، چشم دلش باز شد…
 
بگو راوی بخواند : مجید پورولی کلشتری، نشر عهد مانا
خلاصه:
این کتاب درباره جوانی نابینا به نام عمران است که برای شفا گرفتن به شام هدایت می‌شود تا حضرت رقیه (س) را ببیند و از دستان گره‌گشای این دردانه امام حسین (ع) شفای چشمانش را بگیرد، اما وی زمانی به شام می‌رسد که حضرت رقیه سلام الله علیها از داغ و غصه به شهادت رسیده‌اند.عم
بیوگرافی بازیگران
 
عکس های خاطره اسدی
خاطره اسدی (زاده ۷ مهر ۱۳۶۲، تهران) بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. فارغ التحصیل لیسانس رشته بازیگری از دانشگاه هنر و معماری دانشگاه آزاد در سال 86 می باشد، دوره بازیگری را در مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما در سال 81 گذرانده است.
برای ادامه خواندن مطلب رویبیوگرافی خاطره اسدی + عکس کلیک کنید
همه‌چیز تند و تند و تند می‌چرخد.. می‌گذرد.. تمام می‌شود.. تو نیستی دیگر که دوشادوش‌مان باشی.. تو آرام و مهربان و در سکوت مطلق به‌خواب رفته‌ای.. هیچ‌چیز نمی‌تواند آرامشت را بگیرد.. می‌روی.. می‌روی و ما را با هزارهزار خاطره تنها می‌گذاری.. خاطره‌ی روزهای خاله‌بودنت، مادری کردنت، خاطره‌گفتنت، از تهِ دل خندیدنت.. چه‌طور فراموشت کنم که خانه‌ات، خانه‌ی خاطرات کودکی‌مان بود. دستانت، گرم و مادرانه.. نگاهت، آرام.. مهربانی‌ات، دریای بی‌نهایت
 
همان طور که در مقالات پیشین سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور گفته شد، یمن نیز یکی از این سرزمین هاست. در بحث پیرامون سرزمین یمن، در احادیث نام شخصیت یمانی به چشم می خورد.

 
همان طور که در مقالات پیشین سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور گفته شد، یمن نیز یکی از این سرزمین هاست. در بحث پیرامون سرزمین یمن، در احادیث نام شخصیت یمانی به چشم می خورد.یمانی از مهمترین چهره هایی است که پیش از ظهور خروج می کند. ظهور یمانی نیز همچون سفیانی از علائم ق
خودم قلبمو درد میارم و از دردش مست میشم. نمیدونم چرا. فقط میدونم این حالِ بد و این قفل زدن رو آهنگای شجریان، این همه خاطره ای که زنده میشه و همه و همه ش رو دوست دارم! خوبیش، همینه که شجریان هیچوقت من رو یاد خاطره ی یه فرد نمیندازه! شجریان فقط یاداور لحظه ست. لحظه و غم و فرار از واقعیت ها. همین هم یه نعمتیه نه؟ 
دیگر حسین ابن علی چه گفت، . . او گفت:ندیدم سری به سرداری مگر بسیار سرها زیر پای او.خود ستایان تکیه بر اریکه ها زدند.کتاب خدا را چنان می خوانند که سود ایشان است.آنان که طیلسان زهد پوشیده اند تک پیرهنان را پیرهن بر تن می درند.آنان که دستار بر سر می نهند سر از گردن خدا ترسان می اندازندو آنان که آب بر مردمان می بندند، مردمان را آب از لبه تیغ میدهند.فیلم روز واقعهنویسنده: بهرام بیضایی
 
سلام سلامممم
حالتون چطوره؟!:)
حالا باز آمــد؛ بویِ مـــاهِ مدرسه
بوی بازی های راهِ مـــدرسه
بوی ماه مهر… ماهِ مهـــربان
 
فصل مدارسه :) عطسه گلم منو به چالش خاطره مدرسه دعوت کرد که یکی دوتا از خاطره های تلخ یا شیرین مدرسه رو تعریف کنیم
اولش بهش گفتم من۶ساله از مدرسه فاصله گرفتم چیزی یادم نمیاد بعد انقد من بچه آرومی بودم(جون خودم) که هیچ خاطره ای ندارم!
بعد یکم فکر کردم دیدم چندتا خاطره بی نمک یافتم:)) خیلی سعی کردم که طولانی نباشه ولی شد:/
 
خا
غدیر در قرآن – قرآن در غدیر
نویسنده : محمد باقر انصاری
انتشارات : دلیل ما
رده سنی : بزرگسال
رده کیفی: تخصصی
عنوان محتوا: واقعه غدیر در قرآن
آنچه در این کتاب می خوانید :
این مجموعه ارزشمند که توسط حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد باقر انصاری در ۳جلد تنطیم شده   با محور قرار دادن آیات الهی که به هر صورت با غدیر ارتباط یافته در کتاب جمع آوری شده و هر ارتباطی بین قرآن و غدیر بوده مورد تحلیل قرار گرفته و هر حدیثی که فهم آیه را بیشر می کند و مورد ت
در این پست دانلود اهنگ منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر برای دانلود در سایت بلاگ موزیک قرار داده می شود
دانلود اهنگ منو هیشکی نمیفهمه جز تو یه نفر (علی یاسینی) با لینک مستقیم کیفیت 320
دانلود آهنگ جدید علی یاسینی ما با هم خاطره داریم ( کیفیت اصلی Mp3 ) دانلود آهنگ جدید علی یاسینی ما با هم خاطره داریم موزیک جدید و زیبای خواننده علی یاسینی ... منو هیچکی نمیفهمه جز تو یه نفر دلو بردار هرجایی ببر نگهش دار پیش خودت…
دانلود آهنگ علی یاسینی ما با هم خاطره د
سلام دوستان به دلیل جذاب‌تر شدن وبلاگ تصمیم گرفتم سربرگی را ایجاد کنم‌، این سربرگ با نام (خاطره‌ها) راه اندازی خواهد شد و قصد دارم در آن همه بازی های قدیمی و خاطره‌انگیز را نقد کنم شما دوست‌داران بازی‌های قدیمی نیز می‌توانید از علایقتان بگویید یا حتی می‌توانید نقدی از یک بازی‌خاطره‌انگیز برای من بفرستید و با نام شما در وبلاگ قرار می‌گیرد امید‌وارم همه راضی باشید‌.
شاید تعداد خاطره های خوبمون هر فصل یکی باشه...
شاید کم باشه...
ولی انقدر خوبن ک با دیدن عکس هاش اشک شوق میریزم من...
انقدر خوبن ک تک تک ثانیه هاش یادمه...
با همون شوق و ذوق و با همون لذت...
 
***
 
از میان همین روزها و شب ها پیداش شد؛مثل هزار چیز دیگر که پیدا شد و هیچکس نمیداند...
 
کتاب حماسه حسینی یک مجموعه دو جلدی تألیف متفکر شهید مرتضی مطهری است که جلد اول آن شامل سخنرانیها و جلد دوم آن شامل یادداشتهای ایشان است. این کتاب به چندین زبان‌های دنیا ترجمه و ده‌ها بار در ایران تجدید چاپ شد. البته این کتاب قبلاْ سه‌جلدی بود .
جلد اول این کتاب شامل مطالبی مثل : حماسه حسینی، تحریفات در واقعه تاریخی کربلا، ماهیت قیام حسینی، تحلیل واقعه عاشورا، شعارهای عاشورا، عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی و عنصر تبلیغ در نهض
                                       لا اله الا الله سبحان العلام السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
1= اللهم انی اسالک بان لک الحمد لا اله الا انت بدیع السماوات و الارض یا ذالجلال و الاکرام ان تصلی
علی محمد و آل محمد و ان تجعل لی من امری فرجا و مخرجا ترزقنی من حیث احتسب وم ن حیث لا
احتسب برحمتک یا ارحم الراحمین . یاصریخ المستخرصین ویا غوث المستغیثین و یا مفرج الکرب المکروبین
قد تری مکانی و تعرف حالی و یا یخضر علیک شی من امری
 
2=اللهم رب السمو
بازگشت به دنیای فیلم های جنایی و کارآگاهی و ادای دینی به آگاتا کریستی به همراه خاطره بازی و سرگرمی ولی نه فقط سرگرمی و خاطره بازی صرف، چاقوکشی فیلمی است در نگاه اول سرگرم کننده ولی در زیر متن خود حرف های دیگری نیز برای گفتن دارد.
ادامه مطلب
هرچه به وضع حاضر می نگرم، بیشتر یقین پیدا می کنم که واقعه ی بزرگ تری در راه است. واقعه ی خافضه ی رافعه ای .. و این مسیر حادثه را دیگر بازگشتی نیست. بیشتر می فهمم که عزلت گزیدن اجباری اهل دنیا برای این است که مدّتی با خودشان خلوت کنند و تفکّر، "که چرا فارغ از احوال دل خویشتنم؟". "کز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود". "یا چه بودست مراد وی ازین ساختنم". راه گریزی نیست. لاعاصم الیوم من امر الله. این بارانی هم که گرفته است و سیلی شده است انگار، آرامش نزدیکی ندا
و من مهاجرم...
مهاجر زاده شده و مهاجر مانده ...
من در تمام فصل ها مهاجرم ‌‌‌‌‌....
فصل ها و روز ها و سال ها میگذره و من هنوز مهاجرم ...
من از لبخند عزیزام فقط تصویر دارم و هیچ 
از آغوششون فقط خاطره 
و از عطرشون ...
سهم ما از هم فقط خاطره هایی از گذشته است ..‌
و من دردناک هنوز مهاجرم ...
میترسم میترسم این داستان هیچوقت تموم نشههه ...
تورا با تمامم میخواهممم ...
 
  #خاطره #شهید_والامقام #سیدمرتضی_آوینی #وعده_ما_بهشت یکی از فرماندهان جنگ روایت می‌کند: خدا رحمت کند «حاج عبدالله ضابط» را. برایم تعریف می‌کرد خیلی دلم می‌خواست #سید_مرتضی_آوینی را ببینم. یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما #سید_مرتضی را ببینیم . خلاصه نشد. بالاخره آقا #
ادامه مطلب
سلام...
الان که اینو مینویسم، تو خونه تنهام... از صبح یعنی تنهام...
خیلی وقته که دلم میخواست باز بیام وبلاگ و باز مثل قدیما بنویسم... معنی بنویسم این نیست که من نویسندم یا فلان... اتفاقا از اول انشام هم ضعیف بود... الان هم این چند خطو که نوشتم میرم چند بار از اول میخونم ببینم نگارشم درست بود یا نه... که صد در صد باز هم غلط دارره!
فقط میخوام بعضی چیزهارو ثبت کنم... خیلی خود سانسوری دارم و  قبلا بخاطر همین خودسانسوری یا امینت یا ترس از لو رفتن تو دنیای واق
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
 
خاطره اولین هدیه کتابم، کنار ضریح ارباب …
با شوق فراوان کتاب رو برای خودم خریده و همراه با یه کتاب دعا گذاشته بودم توی کوله ام.میخواستم تا توی ازدحام جمعیت و صف طولانی تا رسیدن به ضریح امیرم (که نزدیک به یک ساعت طول کشید.) اون رو بخونم.اما تو این انتظار یک ساعته، هدیه اش کردم به یک خانم مشهدی که نزدیک من توی صف بود …ایشون با ذوق کتاب رو گرفت و قبل از هر کاری هم
دانلود آهنگ حمید هیراد به نام و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم ( عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست ) با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
دانلود آهنگ و تو خندیدی و از خاطره ها جا ماندم ( عشق گاهی سبب گم شدن خاطره هاست )
ساده از دست ندادم ، دل پر مشغله را ////
تا تو پرسیدیو مجبور شدم مسئله را ////
»──|…///#×|──«
عشق آن هم وسط نفرتو باروتو تفنگ ////
دانه انداختو از شرم ندیدم تله را
─|…///#×|─
عشق آن هم وسط نفرتو باروتو تفنگ
دانه انداختو
 متن آهنگ عماد محمدی به نام خاطره
تکست آهنگ خاطره از عماد محمدی

از خاطره هایم خبری جز تو ندارم
ابری تر از آنم که به تدریج ببارم
ابری تر از آنم که بترسانی ام از سیل
در سوگ تو میبارم و بارانی ام از سیل
دلواپس دلتنگی و دلواپسی ام باش
هم بستر و هم بغض شب بی کسیم باش
از فاصله گفتی و از این فاصله مردم
جز خاطراتت به کسی دل نسپردم
 بعد از تو پر از خواهش چشمانت شب آرامش
بانو جان دل من‌کو
بعد از تو تلخ و غمگینم سردرگم بی تو من اینم
دل تنگم بی تو بانو 
تو
یه شامپویی دارم که بوش برام خاطره‌انگیزه اگرچه هر تلاشی کردم نتونستم معین کنم که مربوط به چه خاطره‌ای هست. اونچه ازش در ذهنم ثبت شده یه حال خوب عاشقانه هست و خب همین کافیه که هربار احساس فقدان کردم رفتم و این شامپو رو به موهام زدم و حالم خوش شد.
یه چیزهایی واقعی نیست مربوط به بازنماییه و خدا میدونه چقدر عوامل در این بازنمایی دخیلند. انگار کن داستان زندگی خودت رو بنویسی.
و ساعت ۴ صبح من به کسی فکر می کنم که به من فکر نمی کن
و حس می کنم خیلی وقت که از ذهنش پاک شدم
به یه دوستی از دست رفته فکر می کنم
و تصمیم اینکه شاید ادامه اون درست نباشه
شاید امتدادش فقط بخاطر اصرار من تا حالا بوده
و بهتر بهش بگم دلم برات تنگ میشه خیلی زیاد ولی قرار توام تبدیل به خاطره ها بشی
خاطره ای که چند سال بعد بگم یادش بخیر امیدوارم سلامت باشه هرجا که هست
من اصرار به موندن ادم ها نداشتم
چون هیچوقت اصرار من هیچ تاثیری نداشته
با کدوم خاطره یا تجربه روز دختر رو تبریک بگیم؟!خاطره تنهایی کلاس تشکیل دادن در غیابشون...بلاک کردن بعد از اشتباه...نگفتن کنسلی کلاس و بیخودی سر کلاس موندنشون...کمک نکردن بهشون وقتی سر یه مبحث کمک میخواستن...سو تفاهم با شوهر یکی ازشون یا نجات دادن دوتا دختر که گیر کرده بودن ؟!این آخری غیر دخترای کلاس بودش
خاطره راز خط کش ژله ای
خاطره راز خط کش ژله ای
 
خاطره راز خط کش ژله ایاز جمله ی”دختر خوبی باش” خسته شدم!!!خیلی وقت ها بقیه فکر می کنند که ما دخترای پرانرژی که البته کمی هم شیطنت داریم، دوست نداریم دختر خوبی باشیم!اما حواسشون نیست که خوب بودن برامون تعریف نشده!همیشه دوست داشتم کسی رو داشته باشم که راه و چاه رو یادم بده و مثل یک دوست همراه و همرازم باشه.………………………………بابام میگه مثل دخترخاله ات باشه !!!مامانم میگه از دختر همسایه یاد بگیر !!!!ام
شب بود و کنار جوی تنهایی ها
من خسته ترین آدم دنیا بودم
در سیل عظیم خاطره غرق شدم
وابسته ترین آدم دنیا بودم
شب ، پر زد و در خط افق روز آمد
من بودم و تنهایی و چشمِ خوابم
خورشید کنار من نشست و من باز
ماندم چه بگویم تز دل بی تابم
روزم به سر  آمد و دوباره شب شد
اما من آزرده به نور آغشته
هرشب که دوباره آمد و روز شده
داغ و غم من مثل خودش یخ بسته
Shirazart.blog.ir 
فرانسیسکو گویا _ سوم ماه مه _ (۱۸۰۸- ۱۸۱۵-۱۸۱۴)- سبک رومانتی سیسم 
اثر سوم ماه مه ، احساسات بیننده را بر می انگیزد،اما این بار تاثیر پذیری ما از واقعه ی اندوهبار یک کشتار است .این پرده واقعه ای را بدون تلاش در قهرمان پروری به نمایش می گذارد ،  و انسان با رنج و درد ، لحظه ای با آن واقعه ارتباط برقرار می کند ، نه با عواقب شکوهمند ، از خود گذشتگی و مرگ در راه هدفی والا .در اینجا شاهد اثری هستیم که بعدها در قرن بیستم - در سبک دیگری که واقع گرا
خاطره بی سوادی
خاطره بی سوادی
 
خاطره بی سوادیهمیشه هر جا حرف از بی سوادی می شد خیال می کردم تو دنیای امروز فقط پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هستند که سواد ندارند.از این بابت خوشحال بودم که همه بچه های کشورم سواد دارند و کسی مشکل بی سوادی ندارد.
یک شب که قرار بود با خانواده به جمکران برویم با خودم قصد کردم به نیت ظهور چند تا کتاب کم حجم و جذاب درباره آقا با خودم ببرم و بدهم که مردم بخوانند.توی صحن جمکران راه می رفتم و خوب چشم می گردوندم که کتاب رو به ک
شراب. خاطره. یادآوری. اندوهی منتشر در فضای لایتناهی. سیگار. مرزِ باریکِ حالِ خوب و حالِ بد. صدای مرضیه. من به این انباشتگی و فشار حافظه و خاطره عادت دارم. کلماتِ سلین. مرگ قسطی؛ "دوباره تنها شدیم، چه‌قدر همه چیز کند و سنگین و غمناک است". عرق. که زمستان جز زخم، برف هم دارد. راه رفتن بر روی آن مرزِ باریک. آسمانِ سیاه و زمینِ سفید. معلق بودن در آن فضای لایتناهی...
هروقت از جاده ی پیچ در پیچ حاشیه ی شهر رد میشیم پدرم خاطره ی تکراری اش از چهل سال قبل رو برای بار هزارم تعریف میکنه.خاطره ی سالی که خوک های جدید روی کار اومده بودن و خوک های قبلی که سرنگون شده بودن رو توی توی گونی های بزرگی میکردن و از این صخره ها و کوه های سنگی بلند اطراف شهر پرت میکردن پایین.پدرم اون سالها جوانی بوده به سن و سال حالای ما.چهار سال کوچکتر یا بزرگترش فرقی نمیکنه...سالها گذشته اما پدرم خاطره ی فریادهای مردهای توی گونی که از ارتفاعا
امروز روزِ سبک کردن سیستم از هر چیز اضافی بود، عکس، فیلم، برنامه و آهنگ! همین طور که به عکس ها نگاه می کردم، یا با دکمه Delete جواب رد به سینه اونها می زدم و یا با دکمه سمت راست می رفتم سراغ عکس بعدی! یه سری از تصاویر، تصاویری بودن که به هر نحوی سال های گذشته ازشون خاطره داشتم، حالا یا تصویر زمینه بودن، یا کسی برام فرستاده بود و یا روایتگر یه خاطره بود و یا حتّی تصاویر شخصی بود که دیگه نیازی به بودن اونها احساس نمی کردم و اون جذّابیت سال های قبل رو ب
آن روز تنها بودم؛ و من و تو ساعت‌ها با هم حرف زدیم. باران برای تو که آن سر شهر بودی زودتر شروع شد و برای من که این سر شهر بودم دیرتر آمد. تمام چیزهایی که غلط بودند حس درست بودن داشتند. یا آن عید را یادت هست؟ و آن کتاب را؟ باآنکه سرت شلوغ بود برای خواندنش وقت گذاشتی؛ و در آخر حتی دوستش نداشتی؛ و من فهمیدم چقدر من و تو فرق داریم؛ و فهمیدم چقدر می‌توانیم حس‌های جدید از هم یاد بگیریم. یا آن روز را یادت هست که گفتی شب حالت بد شده بود؟ و من چقدر از اینکه
 
یه روزی یه جایی توی زندگیاسیر یه تصویر بی‌تنشدی
تو از تو، ازون من رها و جدارهای رهاتر، کم از من شدی
به تصویر صورت توی آینهبه این دور باطل تبر می‌زدی
به سرمشق رایج تو دل‌بستگیهمش مُهر نامعتبر می‌زدی
تو میلاد پنهان یک شاپرکفراسوی احساس یک پیله‌ای
به حصر حقیقت بیا خنده کنتو یک واقعه در پس میله‌ای
تو از نبض این واقعه زنده‌ایجدا از تنش‌های پشت نقاب
به دنبال تسکین پیدا شدنبه دیدار خود خارج از این حباب
اگر تو مسیر پر از حادثهخم و پیچ جاده عذ
همزمان با عید ولایت و امامت، آئین بازسازی واقعه غدیر خم در کاشمر برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از کاشمر، جمعی از هنرمندان کاشمری برای دومین سال، بازسازی و بازخوانی واقعه بزرگ و تاریخی غدیر خم را که با استقبال چشمگیر عاشقان خاندان عصمت و طهارت همراه بود، به‌نمایش گذاشتند.
مدیر کانون بسیج هنرمندان کاشمر که از متولیان این حرکت هنری بود در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس گفت: واقعه بازسازی عید سعید غدیر خم که برای دومین سال در کاشمر برگزار شد،
حامی معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ۵با اطلاع دادن این شناسایی گفت: «همزمان با فرارسیدن هفته گردشگری، ۵ تا۱۱مهر ماه، ستاد گردشگری منطقه با همکاری شهرداری ناحیه۷، مسابقه خاطره نویسی از بهترین جا های دیدنی خواه زادگاه دانش آموزان را برگزار می درنگ.» ارباب«حسین دلبری» افزود: «در این مشق دانش آموزان می توانند در یک صفحه خاطرات شیرین خود را از بهینه مکانی که رفته اند یا زادگاهشان بوده، تصنیف و برای شهرداری منطقه واقع درون خیابان آیت ا
 
یه روزی یه جایی توی زندگی، اسیر یه تصویر بی‌تن شدی
تو از تو، ازون من رها و جدا، رهای رهاتر، کم از من شدی
به تصویر صورت توی آینه، به این دور باطل تبر می‌زدی
به سرمشق رایج تو دل‌بستگی، همش مُهر نامعتبر می‌زدی
تو میلاد پنهان یک شاپرک، فراسوی احساس یک پیله‌ای
به حصر حقیقت بیا خنده کن، تو یک واقعه در پس میله‌ای
تو از نبض این واقعه زنده‌ای، جدا از تنش‌های پشت نقاب
به دنبال تسکین پیدا شدن، به دیدار خود خارج از این حباب
اگر تو مسیر پر از حادثه،
نقش یک خنده پر رونق را، برلبم می بینی
جان من راست بگو از چه سبب
کوه اندوه مرا، تو ندیدی هرگز؟
دیگر امروز چه سود، به تو اندیشیدن
تو که رفتی ای کاش، همه خاطره هایت را نیز
با خودت می بردی
وای ای خاطره ها
 ای شیاطین عذاب آور شب
که سپردید مرا در غم و تنهایی و تب
بگذارید فراموش کنم
قصه هرچه که بود
قصه هر چه که رفت
و دگر باز نگشت
| امیر غریب |
دانلود نمونه سوالات آزمون ضمن خدمت تفسیر آیات سوره واقعه
دوره آموزشی با عنوان «تفسیر آیات برگزیده سوره واقعه جزء ۲۷ قرآن کریم» با کد ۹۹۵۰۶۵۷۹ به مدت ۱۲ ساعت به شیوه الکترونیکی از طریق سامانه LTMS برگزار می گردد.
قبولی در آزمون با دانلود سوالات، ۱۰۰درصد تضمینی
فایل دانلودی با قابلیت سرچ و جستجو هست که شامل تمامی سوالات دوره مذکور می باشد، با استفاده از این فایل می توانید با جستجو در حین آزمون اصلی به راحتی نمره قبولی را در آزمون ضمن خدمت تفسی
استشهاد به واقعه مباهله و استناد به همراهى على و همسر و دو فرزند او با رسول‏ خدا
 
1 ـ در کلام امام على علیه‏السلام:
 
به دنبال امتناع على‏ علیه السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثى از رسول‏خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل على‏علیه السلام با او احتجاج مى‏کرد و از او در مورد شایستگیهاى خود اعتراف مى‏گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو ح
یکی از سفرهای خاطره انگیزی که هر ایرانی حداقل
یکبار باید آن را تجربه کند سفر به اصفهان است. شهری پر از جاذبه های گردشگری اصیل
ایرانی که در گوشه و کنار آن به وضوح می شود دید. اصفهان جلوه گاه خوبی از تاریخ،
فرهنگ و هنر ایران از دوران صفوی تا به امروز است. خاطره انگیز بودن این سفر تنها
در این قسمت نیست و تمام نمی شود. با وجود هتل های اصفهان و کیفیت بی بدیل آن ها،
اقامتتان نیز یکی از خاطه انگیزترین و بهترین تجربه هایتان خواهد بود. پس بی ربط
نخواهد بو
خاطره یادت باشد
خاطره : یادت باشد…
 
خاطره یادت باشد…آنقدر از خوندن کتاب لذت بردم که دلم نمی اومد کلش رو یک جا بخونم، ریز ریز می خوندم و از خوندنش لذت می بردم.اما آخر کتاب رو گذاشتم تو حرم بخونم.نشستم رو به روی ضریح،حس و حال کتاب انگار با حس زیارت گره خورده بود،می خوندم و اشک می ریختم،صورتم خیس خیس شده بود و زمان از دستم در رفته بود…نزدیک اذان /بود…خیلی دوست داشتم کسان دیگری رو هم تو این حس زیبا شریک کنم،کاش می شد خیلی ها این کتاب رو می خوندن
در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه.فرد بیسوادی در تبریز زندگی می کرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ می بیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا می کند که ورجه وور
یادمه توی دانشگاه که بودیم ، دانشگاه به هر دانشجو یک ماشین حساب کاسیو داد. اونوقت یکی از سرگرمی های تمام دانشجوها برنامه نویسی با این ماشین حسابها بود. خلاصه ما کارهایی با اون ماشین حسابها می کردیم که جای خالی کامپیوتر را برامون پر می کرد. یه جورایی مثل مسابقه بین دانشجوها بود که هر کسی یه کار محیر العقول تر می کرد با این ماشین حسابهای بدبخت، جلوتر میفتاد.
 
این هم یه خاطره ای بود که الان یادم افتاد
چه حس خوبیست وقتی دفتر خاطراتت را ورق بزنی و خاطره هایت را مرور کنی
با خاطرات شیرین لبخند برلبت مینشیند و با خاطرات تلخ اخم میکنی
ولی هردوی اینها طعم شیرینی میدهند
وقتی صفحات وب رو مثل دفتر ورق میزدم،با هرپستی که برخورد میکردم یک یادش بخیری در ذهنم میگذشت...
چه روزها وساعت هایی پشت سیستم مینشستم و مطالبم را تایپ میکردم..چه ساعتهایی را به خاطر یک پست مفید وخوب دنبال مطلب بین کتابهایم میگشتم...چه با ذوق وسلیقه مطلب مینوشتم و اکثر عکسهارو متن ن
کتاب بچه ها غدیر : داستان آخرین حج پیامبر و واقعه غدیر خم این بار از زبان دو کودک…
 
معرفی:
داستان آخرین حج پیامبر و واقعه غدیر خم اینبار از زبان دو کودک…هاجر و اسماعیل دو کودک که با پدر و مادرشان همراه می‌شود و در آخرین حج پیامبر با قافله ایشان همراه می‌شود…تصویر های این کتاب به صورت رنگ آمیزی است و کودک با سلیقه و خلاقیت خودش رنگ آمیزی می‌کند .
بریده کتاب:
موضوع آن قدر مهم بود که عده ای سوار بر اسب حرکت کردند تا به آن ها که جلوتر رفته بودند
واقعه مهم غدیر  
 
 
روز هجدهم ذی‌الحجه از بزرگ‌ترین اعیاد شیعیان است.
بنابر روایات در روز هجدهم ذی‌حجه سال دهم هجرت پیامبر اکرم(ص) به دستور خدا امام علی(ع) را به مقام خلافت و امامت منصوب کرد.
واقعه غدیر در سفر حجة الوداع سال دهم هجری و در سرزمین غدیر خم روی داد.در احادیث شیعه تعابیری هم چون عیدُاللهِ‌ الاکبر (بزرگ‌ترین عید الاهی)، [۱] عید اهل بیت محمد(ص)،[۲] و اشرف الاعیاد (والاترین عید)[۳] برای این روز به کار رفته است.شیعیان در سراسر جهان این ر
 واقعه عاشورا و لشکر جنیان  
هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود (مسلمانان جن همگی به دست مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام در وادی الکثیب ازرق و محل بئر ذات العلم به دین اسلام مشرف شدند) در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود. در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفرجنی گفت: کیست که در وقت شاد
یک آیه از سوره واقعه با صدای استاد عبدالباسط که در روزهای آخر ماه رمضان منتشر شد. اگر تا الان دو تلاوت حشر-تکویر-فجر و قمر-رحمن از عراقِ دهه 50 رو داشتیم، الان باید واقعه-طارق رو هم اضافه کنیم. منظور از حشر همون تلاوت معروفیه که خب اینجا فقط توی مجالس ختم کاربرد داره! این مجموعه مربوط به سفر به عراق هست که اتفاقا عکسهای زیادی هم ازش هست. توضیحات دیگه ای هم قبلا دادم که توی لینک محافل عراق میتونید دنبال کنید. هر چند گفته میشه در سال 1956 بوده ولی به
تقویم شیعه
ماه ربیع الاول
ماه ربیع الاول سرور و حزن را با هم در خود جای داده است. روزهای ۱، ۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۴، ۱۶، ۱۷، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۵ این ماه ایام پر خاطره‌ای از شادی و اندوه اهل بیت علیهم السلام است، که ذیلا به تفصیل آن‌ها می‌پردازیم.
خبرهای خوشی همچون ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله، لیلة المبیت و هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله، ورود حضرت به مدینه، آغاز امامت امیر المومنین علیه السلام پس از شهادت پیامبر صلی الله علیه و آله، ولادت ا
خاطره نوسی برای راه افتادن دست برای نوشتن خیلی کمک میکنه.

3 نوع خاطره(اتفاقات) داریم: فردی.جمعی.جهانی

فردی: که مربوط به خاطرات شخصی و خصوصی فرده.

جمعی: تنها گروهی از مردم شامل اون میشن.مثلا دهه شصتی ها با مدرسه موشها خاطره دارن.

جهانی: مواردی که تمام جهان از وجود اون اتفاق خبر دارن و دستخوش تغییر شدن.مثل جنگ جهانی دوم.
اگه کسی از خاطره فردی استفاده کنه،داره از زندگی خودش برای دیگران پرده برمیداره و به نمایش اون دعوتشون میکنه
گاهی خاطره، جمعیه
نمیدونمـ چرا هر وقت اینقدر تو این دنیا گمـم میرم سراغ انیمیشن راپونزل و مریدا. شاید چون انیمیشن های والت دیزنی لند مثل سفید برفی و سیندرلا برمیگرده به زمان کودکیـم.. ولی اون زمان هم شیرین نبود که بگم این تمایل منو به سمت زمانی میبره که کاملا آسوده بودم! اما میتونم بگم کاملا بی دغدغه بودمـ.. همیشه باید پناهی واسه آدم باشه؛ پناه بر عِشق، پناه بر شعر، پناه بر خاطره ها هر چقدر تلـخ حتی! گفتم خاطره، یاد مامان خاطره میوفتم، مگه میشه یه آدم و اینقدر د
﷽ ✅ خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی : ✍️ در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»!
ادامه مطلب
گویا عشق از جنس خاطره است و نسبت به چیزی در گذشته وجود دارد. نوستالژی است که با گذشت زمان و انتزاع هرچه بیشتر از واقعیت و ابژه خویش قوی‌تر می‌گردد. اگر اینطور باشد عشق در لحظه و نسبت به یک چیز موجود بوجود نمی‌آید، به تدریج و نسبت به آنچه از دست رفته شکل میگیرد و تمنایی نسبت به به‌دست آوردن دوباره آن ایجاد میکند و از این رو وصال، عشق را نابود میکند! چون عشق نوستالژی است! سوژه آنرا به وجود می‌آورد چون به درد نوستالژی علاقه بی‌مورد می‌ورزد!
اد
خاطره ترک اعتیاد
 
خاطره ترک اعتیادآنقدر با دختر دایی ام سر وکله زدم و با استدلالهای من درآوردی اش کشتی گرفتم که گفت: هرچه تو بگویی، اصلا یک هفته نمی خوانم، با خنده ادامه داد ببینم تو دیگر چه از جانم میخواهی!ماچی به لپ های تپلویش فرود آوردم و گفتم پس بیا این ۳ تا کتاب را بگیر به جای این رمان اینترنتی هایت بخوان.باغر و ناله مخصوص دهه هشتادی ها قبول کرد!
هنوز ۳ روز نشده ۲ تا کتاب هارا پس آورد و گفت تموم شد دختر عمه توروخدا کتاب داری بدی؟خندیدم و ک
تقویم شیعه
سیزدهم ذی الحجه
۱- شق القمر
در شب ۱۴ ذی الحجه واقعه شق القمر به اعجاز پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه رخ داد. بعضی این واقعه را در شب ۱۸ این ماه گفته‌اند.  قریش از آن حضرت معجزه طلب کردند، و حضرت با انگشت اشاره به ماه کرد، و به قدرت الهی دو نیم شد و باز به هم پیوست؛ و آیه نازل شد: اقتربت الساعه و انشق القمر. ابو بجهل گفت: این سحر است! بفرستید از شهرهای دیگر هم بپرسند که آیا آن‌ها هم دیدند که ماه دو نیم شد. چون از اهل شهرهای دیگر پرسیدند.
خاطره بد آموزی کتاب
خاطره بد آموزی کتاب
 
خاطره بد آموزی کتابنخوانده بودمش…فقط از یک فرد فهیم تعریفش را شنیده بودم.کتاب را به چند نفر دادم که بخوانند…یک نفر که کتاب را پس آورد و گفت این چه کتابی است؟ بدآموزی دارد!آنقدر ترسیدم که همان روز شروع کردم به خواندن کتاب…به هرجای کتاب که می رسیدم باخودم می گفتم: عه عه عه این جایش بدآموزی دارد.اما جلوتر که می رفتم می دیدم آنکه مسئله ی خاصی نبود…کلی موقع خواندن کتاب با خودم حرف می زدم:اینجا؟
خب اینجا
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسین(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسین(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسین(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسین(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسین(ع)
خاطره :از کارایی های فیزیک
 
از همان نوجوانی هایم، روابط اجتماعی خوبی داشتم اما ارتباط با بعضی ها برایم سخت بود. این یکی هم از همان ها بود! جلو رفتم کتاب را دستش دادم و لبخند زدم و برگشتم. هنوز چند قدمی دور نشده بودم که صدایم کرد. برگشتم به سمتش. گفت: نمی تونم بخونم. خیلی پیامک برام میاد.یاد شاگردانم افتادم. گفتم من خودم معلم فیزیکم، برای بچه های کلاسم از این کتاب ها بردم. خیلی خوششون اومد. حیفه نخونی!با تعجب بسیار نگاهم کرد: به شما نمی خوره معلم ب
من خاطره چندانی از پدربزرگ پدریم ندارم...۳ ساله بودم که فوت شدن...تنها خاطراتم فقط تعریف هایی هست که مامانم از پدربزرگم کرده....خوبی هایی که گفته و جوری که صدام میزده.... تا یاد دارم خاطراتم از هر دو مادربزرگا و پدربزرگ مادریم بوده....
و امروز.... دفتر عمر آقاجونم برای همیشه بسته شد...و شد خاطره.... که یادم بیاد و بگم بابابزرگم اینجور بود و اونجور....
آقاجونم رفت....خیلی قشنگ رفت...خودش میدونست وقت رفتنه....تسلیم شد.... وصیتشو کرد....حلالیت هاشو طلبید....همه رو
باسلام و تبریک سال نو 
تعطیلات ابتدای فروردین فرصت خوبی است برای تورّق بعضی از کتبی که مدت‌ها انتظار خواندنشان را می‌کشیدیم.اگر خاطره‌ی خوشی از کتاب خوانی در ایام نوروز دارید، می‌توانید برای ما ارسال نمایید.
نظرات کاربران در ادامه مطلب.این پست در حال بروزرسانی ست.
ادامه مطلب
زهیر و حبیب را رها می کنم و کنار عباس که مقابل خیمه اش نشسته، خیرۀ افق می نشینم، به سکوت. که در آرامش حضورش، عطش و آفتاب و خستگی رنگ می بازد. ناخواسته خاطره ای میان سینه ام جان می گیرد که همراه آمدنش، آرام زمزمه می کنم: «پدرم، قرظه انصاری، تا آن زمان که بود، حکایتی را هزار باره، به قاعدۀ لالایی هر شب، برایم می گفت. نمی فهمیدم چرا چنین پر تکرار، مرور یک واقعه می کند. انگار بزرگ ترین ودیعه و گران بهاترین میراثش را به من می بخشید، آن چنان که به شیدای
دل را به هوای تو، ویرانه ای ساختم
        بگذار برود این دل بر باد،خاطره ای ساختم
موشک و بمب چه ترس باد بر این دل؟
       که با خاطره ی چشم تو خرابه ای ساختم
این ثانیه را بنگر بر این عظیم شهر
      که بی تو از شهر، سوخته شهری ساختم
هر جا را بنگری ز جای پایم
      جز خاکستر مگر رده پایی ساختم؟
تو که بر باور من،همان پُتک تخریبی     که با خاطرت از هر شهر خرابه ساختم!
+ نوشته های من صرفا نوشته های دل من است،نه وزنی دارند نه قافیه ای! نوشته های من یک مشت حرف
میدانی اینکه *دقیقا* بیست و دو خط بنویسی و در آنی پاکشان کنی یعنی چه؟یعنی دوباره هوای کندن به سر دارم.خدا بخیر کناد:)
+آن ۲۲ خط هم البته شرحی از واقعه ای در رابطه با کندن بود.اما مجملش با اصل داستان هم‌آهنگ تراست.برای همین اینطور شد!:)
چقــدر باید بگذردتا مـن در مـرور خـاطراتموقتی از کنار تــو رد میشوم،تنـــم نلــرزد…بغضــم نگیــرد…
 
 
تکثـــیر مــے ‌شـــونــد و نــمے ‌مــیرند …سلـــولـــ ‌های خـــاطـــره‌ ات در مـــن …
 
 
 
بعضی وقت ها شریک تمام خاطراتتفقط یک شماره ی خاموش است . . .
 
 
 
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود . . .عادتی که باور شود . . .باوری که خاطره شود . . .و خاطره ای که درد شود . . .
 
 
 
 
بعضی دوستیا شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت !تبدیل به یه عشق عمیق می
یکی از شهیدان قیام حسینی که در تبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی نقش موثری را ایفا کردند، حضرت رقیه (س)، دختر سه‌ساله امام حسین (ع) هستند که بارگاه ایشان در شهر شام واقع شده است.
حضرت رقیه‌(س) شبی پدر بزرگوار خود را در خواب دیدند و هنگامی که از خواب بیدار می‌شوند، بسیار گریه و بی‌تابی می‌کنند.  یزید صدای گریه ایشان را شنیده و دستور می‌دهد تا سر مبارک امام حسین‌(ع) را نزد او بردند. رقیه‌(س) با دیدن این منظره محزون گشته و به سبب همین ن
دختر چندماهه و مامانش روی صندلی کناریم نشستن. دختر کوچولو با کنجکاوی منو نگاه می‌کرد و تا یهو پنجره و بیرون رو دید، توجه‌اش جلب تصاویری که سریع رد می‌شدن، شد. دستم رو به صندلی جلو گرفته بودم تا از ترمزای ناگهانی در امان باشم. وقتی متوجه شدم داره بیرون رو نگاه می‌کنه، قید ترمز و اتفاقات بعدش رو زدم؛ دستم رو برداشتم تا بتونه یه تصویر کامل و بی‌مزاحم که احتمالاً به نظرش عحیب میاد رو ببینه. خواستم سالها بعد وقتی اولین خاطره زندگیش رو یادش میاد
امروز که داشتم با اتوبوس برمیگشتم، تویه لحظه خاطره ها شبیه یه بوی آشنا از ذهنم رد شد
انقد شدید بود که دلم خواست سرم رو بذارم شونه ی بغل دستیم و دستش رو بگیرم و محکم نگهشون دارم
ولی بغل دستیم یه دختره بود که داشت از پنجره بیرون رو نگاه میکرد و هیچ رقمه دلش نمیخواست سرش رو بچرخونه اینطرفی..
پس چشمامو بستم و به دو هفته ی دیگه این موقع فکر کردم
شاید یکی از دستاشو قطع کنم برا همیشه پیش خودم نگهشون دارم.
از اتوبوس که پیاده میشدم خیلی جدی به این قضیه فک
روی دستش " پسرش " رفت ولی " قولش نَه "
نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه "
شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار
دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه "
هر کجا مینگری  " نام حسین است و حسین "
ای دمش گرم " سرش " رفت ولی " قولش نَه "
 
السَّلامُ عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین
خیلی‌ها خاطره نویسی را کاری عبث و بیهوده می‌دانند، همان طور که خیلی‌ها برای وبلاگ‌نویسی هم ارزشی قائل نیستند. اما تحقیق جدیدی که انجام شده است، نشان می‌دهد که اگر اقدامی برای ثبت خاطرات، ایده‌‌ها و اندیشه‌های خود نکنید، این فشار فکری و انبار کردن اسرار یا اطلاعات، با ایجاد جدالی درونی در دو ناحیه مغز، باعث کاهش عملکرد شناختی شما می‌شوند.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید: تأثیرات خاطره نویسی بر روی ذهن
خیلی‌ها خاطره نویسی را کاری عبث و بیهوده می‌دانند، همان طور که خیلی‌ها برای وبلاگ‌نویسی هم ارزشی قائل نیستند. اما تحقیق جدیدی که انجام شده است، نشان می‌دهد که اگر اقدامی برای ثبت خاطرات، ایده‌‌ها و اندیشه‌های خود نکنید، این فشار فکری و انبار کردن اسرار یا اطلاعات، با ایجاد جدالی درونی در دو ناحیه مغز، باعث کاهش عملکرد شناختی شما می‌شوند.
ادامه مطلب را در اینجا بخوانید: تأثیرات خاطره نویسی بر روی ذهن
ابر سیاه شب ظلمانیمسینه ی دریائی طوفانیمخشم فرو خورده ای از حاکمانزلزله سان موجب ویرانیمهر شب و روزم شده یک واقعهمثل هوای بد و بحرانیمدامن هرکس که بگیرد پَرَمشعله ی سرکش و پشیمانیمبگذر و از خانه ی قلبم برودرد فراگیر و پریشانیمپای خودت را بکش ای بی وفاعاشق سرخورده ی ایرانیم .
تقویم شیعه
پنجم ربیع الاول
وفات حضرت سکینه علیها السلام
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام ۵۶ سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه وفات کرد.  مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همواره با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبد الله (نفس زکیه) چهارصد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره‌ها سوزانید. خالد بن عبد الملک حاکم
   جملات قصار امام خمینی در باب ایام الله دهه فجر و 22 بهمن










 
جملات قصار امام خمینی در باب ایام الله دهه فجر و 22 بهمن
پانزده خرداد مبدا نهضت اسلامى ایران است.
واقعه پانزده خرداد ننگ بزرگى براى هیات حاکمه به بار آورد. این واقعه
‏فراموش شدنى نیست. باید پانزده خرداد و نوزده دى جاوید و زنده نگه داشته
شود تا جلادى‏ شاه از خاطره‏ ها نرود، و نسلهاى آتیه جرایم شاهان سفاک را
بدانند. من روز پانزدهم خرداد را براى همیشه عزاى عمومى اعلام مى‏
وقتی دیوانه ساز ها ، نگهبان های آزکابان ، به کسی نزدیک می شدن، تمام امید و شادی رو ازش می گرفتن. 
فکر کردن به یه خاطره شاد و قوی ، اون ها رو از بین می برد 
فکر کنم وردش : اکسپکتوپاترونوم بود
بعدشم یه حیوون نقره ای محافظ از نوک چوبدستی میومد بیرون و اون سیاه ها رو میخورد
پس همگی انرژی هامونو جمع می کنیم ، روی خاطره شاد و قشنگمون تمرکز می کنیم و باهم تکرار کنیم : اکسپکتوپاترونم
 
مثلا من می تونم به چشم هات فکر کنم که نقطه ضعف منه ... به همه خاطرات خ
درس خوندن کلا چیز مزخرفیه مخصوصا که از اول اولشم فراری باشی
تا زور بالای سرت نباشه درس نخونی 
تمام امتحانای خردادمو شب امتحانی خوندم 
نمره کلاسی و مستمر اینا حالیم نبود و نیست
میگن دخترا درس خونن و پسرا فراری و تنبل پس این همه دخترایی که دی ماه و شهریور دارن پاس میکنن همشون منم ؟
دقیقا وضع الانم اینه . هیچ اهمیتی به دوران امتحان کلاسی ندادم و شب امتحانی دارم حساب کتاب میکنم سال بعد انتخاب رشته کدوم رشته چرتو قبول میشم
بعد یکم فکر میکنم میگم 
زمان میگذره
آدمایی که الان هستن شاید بعد ها تو زندگیمون نباشن...نه که بمیرن یا هرچی...
اما یه روزی میاد که مثلا بهترین‌دوست دوران دبیرستانت ...دیگه باهات یه غریبه اس...چون زمان زیادی گذشته...
این علقه ها از بین میرن و ادمای جدید میان...
آدمایی که قبلا نبودن...
 
به این فکر میکنم که آدمایی که تاریخ موندنشون تو زندگیمون تموم شده رو نمیشه نگه داشت...حتی با تبریک تولد ...حتی با بیرون رفتن.قدم زدن و گروه کلاس ۳۰۳ انسانی ۹۴ تلگرام!هرچی...آدمایی که میرن...آدم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تیم نرم افزاری پایگاه سایبری استان خوزستان